سه‌شنبه ۲ مرداد ۱۳۸۶ - ۰۹:۱۲
۰ نفر

سعید جعفریان: پارسال فینال جام جهانی فوتبال دقیقا با فینال مسابقات ویمبلدون همزمان شده بود اما به اندازه یک اپسیلون هم از تماشاچی‌های فینال این مسابقات قدیمی کم نشد؛ این قدرت ویمبلدون و در حالت کلی گرنداسلم‌های سالانه دنیای تنیس را می‌رساند.

 گرنداسلم‌ها مهمترین مسابقات دنیای تنیس‌اند؛ 4تورنمنت که در 4کشور جهان (انگلیس، فرانسه، استرالیا و آمریکا) برگزار می‌شود و با جوایز میلیونی خودش، بهترین تنیسورهای دنیا را یکجا گردهم می‌آورد.

همین چند وقت پیش بود که راجر فدرر، قدرت مطلق حال حاضر تنیس جهان موفق شد دوباره در ویمبلدون قهرمان شود و تعداد گرنداسلم‌های فتح‌شده خودش را به 11 برساند و میخش را محکم‌تر توی زمین فرو کند. به این بهانه بد ندیدیم معروف‌ترین رکورددارهای این مسابقات را معرفی کنیم و سبک بازی‌شان را بهتر بشناسیم؛ ستاره‌هایی که واقعا نیاز به معرفی ندارند.

یک نکته جالب: رافائل نادال جوان با اینکه نفر دوم تنیس دنیا به‌حساب می‌آید ولی هنوز نتوانسته به جمع بهترین‌های گرنداسلم بپیوندد.

 پیت سمپراس؛ استاد مُسلم
سمپراس پرافتخارترین تنیسور تاریخ است، با فتح 14 گرنداسلم که گرفتن هر کدامشان یک عمر تلاش می‌خواهد. غیر از این، سمپراس در عصری به میدان می‌رفت که پر بود از نابغه؛ از آغاسی، بکر و چانگ بگیر تا ایوانیسویچ و کافلنیکف و در میان این همه نابغه این سمپراس بود که پادشاهی می‌کرد.

شاید اگر او در عصر فدرر (که از نوابغ خالی است) به میدان می‌آمد در تمامی مسابقاتش پیروز می‌شد و رکوردش تا ابد می‌ماند. اما نکته عجیب راجع به بازی سمپراس این است که او بیش از حد کلاسیک بازی می‌کرد.

یعنی بازی او از خلاقیت‌ها و کلک‌های نوابغ هم‌عصرش کاملا خالی بود و خیلی ساده، روان و حساب‌شده توی زمین توپ می‌زد. پیت، همیشه قوی‌ترین سرویس‌های ممکن را می‌زد (با سرعت 193 تا 225 کیلومتر در ساعت) و خیلی عالی سرویس‌های حریف را جواب می‌داد.

منتها کلک سمپراس این بود که جنس سرو‌های دومش کاملا با جنس سرو‌های اولش فرق می‌کرد یا حداقل غیرقابل پیش‌بینی بود. او این توان استثنایی را داشت که سرویس‌های دومش را هم با همان قدرت سرویس‌های اول بزند. غیر از این، قدرت بک‌هندهایش درست به اندازه فورهندهایش بود؛ هر 2 دیوار خراب می‌کردند!

سمپراس در زدن ضربات والی استاد مسلم بود و آن‌قدر خوب بازی را کنترل و پیش‌بینی می‌کرد که خیلی کم پیش می‌آمد برای زدن توپی شیرجه بزند. سیستم بازی او کاملا فرسایشی بود، به‌طور مثال در طول بازی آن‌قدر با بک‌هند توپ می‌زد تا حریفش بالاخره برایش فورهند بفرستد و او با یک زاویه عجیب و کاملا غیرقابل پیش‌بینی توپ را خلاف جهت حرکت حریف توی زمین بکارد.

غیر از سرعت سمپراس که تعریف خاصی نداشت، بقیه فاکتورهای استاد در اوج قدرت بود. اما واقعیت بازی‌های او این بود که بیش از حد نتیجه‌گرا توپ می‌زد، خیلی کم ریسک می‌کرد و با این کارها کاملا جذابیت بازی‌هایش را می‌کشت. واقعیت تلخی است؛ سلطان مطلق تاریخ هیچ‌وقت زیبا بازی نکرد.

راجر فدرر ؛ تازیانه موج
بی‌رقیب‌ترین تنیسور این سال‌ها، آرام، باهوش و جنتلمن است. با دشمن درجه یک خود (نادال) به شدت رفیق است و تمام تمرکزش را روی تنیس گذاشته. او با فتح 11 گرنداسلم به پشت گوش سمپراس رسیده و همین امروزفرداست که با آن خونسردی خاص خودش بهترین تنیسور تاریخ را به زیر بکشد.  فدرر هیچ تخصصی روی زمین رُسی ندارد اما استاد، سلطان مطلق چمن است.

سبک منحصربه‌فرد راکت دست‌گرفتن او استیل خاصی به بازی‌اش می‌دهد. راجر راکت را درست از وسط دسته‌اش می‌گیرد (چیزی که در حالت کلاسیک کاملا غلط است). این تکنیک باعث شده است در آن واحد هم بتواند ضربات پیچ‌دار استادانه‌اش را بزند و هم فورهندهای بسیار حساب‌شده‌اش را. خیلی‌ها او را بهترین زننده ضربات پیچ‌دار تاریخ تنیس می‌دانند.

راجرحتی این توان را دارد که از انتهای زمین این‌جور ضربات را داخل زمین حریف بفرستد (واقعا چه کس دیگری می‌توانست؟). این ضربات طوری است که نقطه فرود توپ اصلا مشخص نیست و حریف را گیج می‌کند. او این ظرافت را حتی درزدن ضربات محکم هم حفظ می‌کند. در یک کلام فدرر بسیار شیک و شاعرانه مسابقه می‌دهد. مارک فاستر نویسنده معروف آمریکایی به فورهندهای خوشگل فدرر لقب «تازیانه موج» داده است.

اما در مقابل، فدرر بک‌هندهای بسیار ضعیفی دارد و به هیچ وجه نمی‌تواند به قدرت فورهندهایش، بک‌هند بزند، اما این ضعف را هم با ضربات چرخشی فوق‌العاده‌اش جبران می‌کند. غیر از همه اینها فدرر بسیار سریع است؛ مثل برق خودش را جلوی تور می‌رساند و با عکس‌العمل‌های خارق‌العاده‌اش حریف را درب و داغان می‌کند. همچنین مثل آغاسی خیلی خوب نت می‌زند (زدن توپ به‌تور به صورتی که توپ داخل زمین حریف بیفتد).

همه اینها را اضافه کنید به سبک سرویس‌هایش که حریف را کاملا خلع‌سلاح می‌کند. او توپ را بیش از حد بالا می‌اندازد و این باعث می‌شود حریف در تشخیص درست لحظه زدن سرویس دچار سرگردانی شود، اما با اینکه این شیوه عجیب را برای سرویس‌زدن انتخاب کرده است، قدرت سرویس‌هایش اغلب بیشتر از 200 کیلومتردر ساعت است. همه این توانایی‌ها باعث شده  فدرر همچنان بی‌رقیب باقی بماند و خودش را برای حمله بزرگ به رکورد سمپراس آماده کند.

آندره آغاسی؛ تنبیه‌کننده بزرگ
آغاسی با مغز بازی می‌کرد. کم کالری می‌سوزاند و حریف را به مرز عصبانیت می‌رساند. سبک عجیب و غریب، استثنایی و یگانه او در بازی طوری بود که خیلی راحت می‌توانست خودش را با هر جور زمینی وفق دهد و هرجور حریفی را له کند.

در حقیقت بازی آغاسی به هیچ‌وجه براساس اصول کلاسیک نبود و به همین دلیل حتی مربیانش هم نمی‌دانستند در تایم استراحت باید به او چه بگویند و چه‌جوری او را راهنمایی کنند. آغاسی حتی خیلی درست و درمان تمرین نمی‌کرد.

عادت داشت یک ساعت قبل از مسابقاتش سانت به سانت زمین را زیرنظر بگیرد و استراتژی بازی آن روز را توی ذهنش تمرین کند. در حقیقت او بازی را از قبل برای خودش شبیه‌سازی می‌کرد. و شاید به همین‌خاطر بود که بارها قبل از بازی‌ نتیجه را درست پیش‌بینی می‌کرد. کم می‌باخت و آسان می‌برد.

در طول مسابقه به طرز اعجاب‌آوری توپ‌هایش را درست روی بیس‌لاین (خط وسط زمین تنیس) می‌زد و هوش و خلاقیت او در برگرداندن سرویس‌ها، حریفانش را دچار جنون می‌کرد. آغاسی برای برگرداندن سرویس‌ها هیچ روش خاصی نداشت؛ گاهی ضربات پیچ‌دار می‌زد، گاهی فورهندهای مرگبار و حتی بعضی از اوقات توپ را به طرز احمقانه‌ای با ارتفاع بسیار زیاد توی زمین حریف می‌انداخت!

او واقعا هیچ روش مشخصی برای اداره بازی نداشت و این خودش یک روش بود! هندی آی (قابلیت هدف‌گیری) آندره به طرز معجزه‌آسایی بالا بود.

هیچ‌کس در تاریخ تنیس ضرباتش به دقت آغاسی نبود. در مسابقه جنجالی آغاسی و سمپراس در یو.اس اوپن، آندره در یک راند 9 بار توپ را دقیقا روی خط کناره زد! این توانایی شگفت‌آور باعث شده بود که او را بهترین برگشت‌دهنده تمام تاریخ بدانند.

این قدرت همچنین به او این امکان را می‌داد که هر موقع که اراده می‌کند، از هر فاصله‌ای توپش را به تور بساید و به اصطلاح نت کند؛ این‌طوری او حریفش را دچار یک سکته ناگهانی و شدید می‌کرد و امتیاز گیم را توی جیبش می‌ریخت.

آندره آن‌قدر از این تکنیک عجیب برای برد استفاده کرد که به او لقب «دزد» دادند! غیر از این، آغاسی یک ضربه کاملا اختصاصی را هم اختراع کرده بود. او در مقابله با فورهندهای نفسگیر حریفان راکتش را طوری به توپ می‌سابید که پیچ عجیبی بردارد، توپ با ارتفاع بالا و بسیار کند به زمین حریف می‌رسید، اما به محض اینکه به زمین می‌خورد هویت ضربه عوض می‌شد. یعنی دقیقا مثل یک فورهند مرگبار، سرعتش چندین برابر و زاویه آن هم به‌شدت تنگ می‌شد. حریف به ناچار زانو می‌زد و آغاسی امتیاز می‌گرفت.

به خاطر همین سبک بازی منحصربه‌فرد بود که درست زمانی که داشت در رتبه 200 رنکینگ جهانی دست و پا می‌زد و از لحاظ بدنی اصلا آمادگی نداشت، توانست به اوج برگردد و گرنداسلم‌ها را درو کند. او چون می‌دانست خیلی برای بازی جان ندارد، تصمیم گرفته بود جان حریف را بگیرد.

با یک دیوانه‌بازی مطلق از سرویس‌های بسیار آرام کمک گرفت تا بتواند خودش را سریع به جلوی تور برساند و از آنجا حریف را تحت‌فشار بگذارد. وقتی هم که از تور دور می‌ماند، آن‌قدر ضربات محافظه‌کارانه می‌زد تا حریف نقطه‌ای از زمین را خالی بگذارد، آن‌وقت بود که آغاسی از هر جای زمین که بود، ضربه بسیار محکم و دقیقی به آن نقطه می‌زد و حریف را تسلیم می‌کرد.

آغاسی در طول مسابقه کم می‌دوید، اما حریفانش را به اندازه یک دونده ماراتن می‌دواند، آنها را می‌رقصاند و با اعصابشان بازی می‌کرد و این دقیقا با طبع او مترادف بود: تنبیه‌کننده! آغاسی هر موقع که اراده کرد گرنداسلم برد؛ 8 ‌بار! او نابغه‌هایی مثل سمپراس و بکر را بارها تنبیه کرد!

بوریس بکر؛ آلمانی فاتح
هنوز پشت لبش سبز نشده بود، که در 17 ‌سالگی ویمبلدون را تسلیم کرد. او جوان‌ترین فاتح تاریخ ویمبلدون است و برنده 6 گرنداسلم بزرگ. بوریس بکر زیبا بازی می‌کرد، خیلی زیبا. علاقه شدیدش به زدن ضربه‌های شیرجه‌ای از بوریس یک بت بین تماشاچی‌ها ساخته بود.

غیر از اینها او آن‌قدر محکم سرویس می‌زد که به‌اش لقب «بوم، بوم» داده بودند. بکر حتی موقعی که شکست می‌خورد و حتی آن‌وقت‌هایی که توی رنکینگ اول و دوم هم نبود، از همه تنیسورهای دیگر مشهورتر و جذاب‌تر بود. دایره این شهرت حتی از محیط تنیس هم فراتر می‌رفت.

بوریس در دوران خودش یکی از مشهورترین ورزشکاران محسوب می‌شد؛ یک سوپراستار مطلق. دهه 90 پر بود از بیل‌بوردها و تیزرهای تبلیغاتی که بکر با آن قیافه ونگوگی مشت‌هایش را گره کرده بود، چشم درانیده بود و داشت فریاد می‌کشید. این مشهوریت عجیب و غریب بیشتر از اینکه از سبک بازی بی‌نقص او و تخصص بی‌چون و چرایش در رسیدن به فینال ویمبلدون ناشی شود، از بازی‌های نمایشی، ادا و اطوارهای عجیب و غریب و حرف‌های بامزه او ناشی می‌شد.

بکر در زمین بازی بسیار عصبی و تندمزاج بود. وقتی که بد بازی می‌کرد از ته وجودش عربده می‌کشید و به خودش فحش‌های رکیک می‌داد به‌طوری که صدابردارها دیگر دستشان آمده بود که چطور صدای بازی‌های او را کنترل کنند و ادب پخش را نگه دارند!

خیلی‌و‌قت‌ها وقتی دوز خشم استاد بیش از حد بالا می‌رفت سر و صورت خودش را با مشت نوازش می‌کرد! و امکان نداشت در بازی‌ای راکتش را به زمین نکوبد. به خاطر مشت‌ها به او لقب Beker Fist (بکر مشت) داده بودند و به خاطر خوشحالی عجیبش بعد از گرفتن امتیاز که حرکات موزون پیچیده‌ای را شامل می‌شد به او Beker Shuf f le (بکر بی‌قرار) می‌گفتند.

غیر از این یک حرکت اره مانند جالب هم انجام می‌داد که لایق لقب Beker Saw شد. اما این حاشیه هیچ‌وقت نتوانست قدرت بازی او را تحت‌تاثیر قرار دهد. بکر استاد ضربات والی بود؛ ضربه‌ای که قبل از رسیدن توپ به زمین می‌زد و اغلب امتیازهایش را با همین ضربات ناگهانی می‌گرفت.

علاوه بر این جواب سرویس‌های او به قدری قوی بود که به او Beker Bloker می‌گفتند. یکی از این جواب سرویس‌های ثبت شده 210 کیلومتر در ساعت سرعت داشته است و این یکی از پرسرعت‌ترین سرویس‌های ثبت‌شده در تاریخ تنیس است.

استقامت بکر هم استثنایی بود. طولانی‌ترین بازی تاریخ تنیس با برد او به پایان رسید. مسابقه او و جان مک انرو 6ساعت و 39 دقیقه طول کشید تا بکر وارد گینس شود. غیر از همه اینها او تنها فاتح آلمانی ویمبلدون است و طلای المپیک بارسلون را هم در گنجه‌اش دارد. کافی نیست؟ واقعا این همه شهرت حقش نیست؟

جنگ‌ حرفه‌ای‌ها

گرنداسلم‌ها، معتبرترین مسابقات تنیس در سطح دنیا هستند. مجموعا 4 گرنداسلم بزرگ در سال برگزار می‌شود و 4 کشور میزبان این مسابقه‌ها هستند. اینجا اسامی این گرنداسلم‌ها و ویژگی‌های هر کدام را آورده‌ایم.

1  اوپن استرالیا: هر ژانویه در استادیوم ملبورن پارک استرالیا برگزار می‌شود و در واقع اولین گرند اسلم  سال است. سابقه این رقابت‌ها برمی‌گردد به سال1905، وقتی که عنوان رقابت‌ها «قهرمانی استرالیا» بود. مسابقات قهرمانی استرالیا در سال 1968 به استرالیا اوپن تغییر نام داد.

این رقابت‌ها تا قبل از سال1988 روی زمین چمن برگزار می‌شد اما در این سال با انتقال محل مسابقه‌ها به «ملبورن پارک» که آن موقع‌ها به «فلیندرز پارک» معروف بود، زمین سخت هم به مجموعه زمین‌های چمن اضافه شد.در حال حاضر این تنها گرند اسلمی است که می‌شود زیر سقف برگزارش کرد. دلیلش هم واضح است.

در ماه ژانویه گرمای استرالیا آن‌قدر شدید است که می‌تواند حسابی برای بازیکن‌ها دردسر درست کند. قرار است از سال بعد، زمین سخت استرالیا اوپن را با یک شبکه آکریلیک بپوشانند تا ثبات زمین بیشتر شود و در عین حال از انتقال گرما به سطح زمین جلوگیری کند.

2  اوپن فرانسه: عنوان رسمی‌اش f rench open است ولی خود تنیسورها به‌اش می‌گویند «رولند گاروس». این هم به خاطر ورزشگاه استادو رولندگاروس است که بعد از جنگ جهانی دوم به افتخار این خلبان فرانسوی کشته شده در جنگ نامگذاری شد.

آغاز این مسابقه‌ها بر می‌گردد به سال1925. آن دوره اسم این رقابت‌ها قهرمانی فرانسه بود؛ عنوانی که از سال 1968 به فرنچ اوپن تغییر کرد. مسابقات اوپن فرانسه از ابتدا روی زمین چمن برگزار می‌شد ولی بعد از جنگ جهانی و با ساخت ورزشگاه جدید، پیست بازی خاک رس قرمز، میزبانی بازی‌ها را بر عهده گرفت.

رولندگاروس به خاطر نوع زمینی که بازی‌ها در آن برگزار می‌شود، سخت‌ترین بازی‌های دنیا از نظر فیزیکی است. پیت سمپراس، جیمی کانن و راجر فدرر 3تنیسور معروفی که بقیه گرنداسلم‌ها را فتح کرده‌اند، هیچ‌گاه نتوانسته‌اند روی این زمین به قهرمانی برسند.

3  ویمبلدون: قدیمی‌ترین و معتبرترین مسابقات تنیس دنیا است که از سال1877 آغاز شده است. این مسابقات اواخر ژوئن و اوایل جولای هر سال به مدت 2 هفته انجام می‌شود، طوری که فینال مسابقه‌ها درست در دومین یکشنبه جولای برگزار می‌شود.

ورزشگاه شهر لندن که مسابقات ویمبلدون در آن انجام می‌شود، مجموعا 19زمین دارد. زمین اصلی ورزشگاه، میزبان فینال ویمبلدون است و 14هزار نفر ظرفیت تماشاگر دارد؛ زمینی که قرار است سال2009 مسقف شود. ویمبلدون تنها سری مسابقاتی است که روی چمن برگزار می‌شود.

4  اوپن آمریکا: چهارمین و آخرین گرنداسلم سال. در آگوست و سپتامبر و در یک دوره 2 هفته‌ای برگزار می‌شود. این مسابقه‌ها از سال1978 شروع شده و الان روی زمین اکریلیک سخت در ورزشگاه USTA Center کوئین‌بروی‌نیویورک دنبال می‌شود.

مسابقات قهرمانی آمریکا  اولین بار در سال1881 در نیویورک کازنیو و فقط در بخش مردان برگزار شد. یو‌اس‌اوپن تنها مسابقاتی است که در آن تمام صحنه‌ها توسط دوربین مخصوص فیلم‌برداری می‌شود و بازیکنان می‌توانند در صورت داشتن اعتراض، صحنه بازسازی شده بازی‌شان را تماشا کنند. سیستم فیلم‌برداری این مسابقه‌ها این قابلیت را دارد که توسط یک نرم‌افزار سه‌بعدی ضربات بازیکنان را بازسازی کند و در اسکوربورد  ورزشگاه به نمایش بگذارد.

مستطیل‌های رنگی
به طور کلی در گرنداسلم‌ها از 3نوع زمین استفاده می‌شود:
 Clay court یا زمین رسی، Green Court یا زمین چمن، hard court یا زمین سخت.

1  زمین رسی: از خاک رس فشرده و سنگ‌ریزه تشکیل شده و معمولا قرمز رنگ است، هرچند که نوع سبز رنگ آن هم وجود دارد. بازی‌هایی که روی این نوع زمین انجام می‌شود، بازی‌های کندی است چون توپ به خاطر خاک رس زمین خیلی حرکت رو به جلو ندارد، به خاطر همین خاصیت هم هست که بازیکن‌ها ترجیح می‌دهند در این زمین بیشتر از ضربات چرخشی و پیچ‌دار استفاده کنند. زمین‌های رسی بیشتر در اروپا و آمریکای جنوبی مورد استفاده قرار می‌گیرند.

2  زمین سخت: اصلا برای اینکه بازی‌ها را سریع‌تر کند طراحی شده. سرعت بازی‌های زمین سخت از زمین‌های رسی بیشتر و از زمین چمن کمتر است.

جنس این زمین‌ها از پلاستیک است و به همین خاطر توپ می‌تواند به مقدار محدودی روی زمین سُربخورد. این زمین‌ها یک نوع خاص هم دارند که به Rebound Ace معروف است. در روکش این نوع زمین‌ها از یک لایه اکریلیک استفاده شده که به زمین حالت اسفنجی می‌دهد. این خاصیت مقداری از سرعت توپ را به هنگام فرود می‌گیرد.

3  زمین چمن: جنس چمن این زمین‌ها درست مثل زمین گلف است. بازی‌های زمین چمن، سریع‌ترین بازی‌های ورزشی تنیس هستند. چون زمین کاملا نرم است و باعث می‌شود توپ هنگام فرود به راحتی سُر بخورد.

ضمن اینکه به خاطر حالت اسفنجی چمن، توپ خیلی از زمین بالا نمی‌آید. معروف‌ترین زمین‌های چمن دنیا را ورزشگاه لندن انگلستان دارد. کلا تعداد زمین‌های چمن در دنیا کم است و این به خاطر شرایط سخت نگهداری آنهاست. این زمین‌ها در صورت بارندگی تا چند ساعت غیرقابل استفاده‌اند.

کد خبر 27341

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز